یه وقتهایی دلم میخواد یکی از پشت سر چشمام رو بگیره ازم بپرسه : اگه گفتی من کیم؟
منم دستاشو بگیرم بگم هر کی هستی باش ولی پیشم بمون
نمی خواستم نبودنت
از شمارش انگشتانم بیشتر شود
اما این روزها
کاری از دستانم بر نمی آید…!
عادت دارم هر روز
جایِ انگشــتانم را از روی شیشـه یِ مانیتور پاک کنم
آخـر نوازش کردن عکـــــس هایت عادت من است…
جغرافیای کوچک من همین چشم های مشکی توست که هیچ چیز جایش را نمی گیرد . . .
دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست !
مرا شاد میکند !
لبخند را به دنیایم هدیه میکند . . .
حتی این روزها گاهی پرواز میکنم !
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز تو این دنیا دوست دارم !
که به رسم جاده ها از اودورم، ولی به رسم دل، با او هیچ فاصله ای ندارم . . .
فراموش کردن عزیزان بی احترامی به قانون خاطره هاست
ارادت مرا هر روز در سر رسیدت تیک بزن . . .
رازیــــــست …
که در مـــــیان حـــنجره ام
دق مــــی کند
وقــــتی که نیســـــتی …!
آن روانـپزشـک
ســـال ها پـیش
نـمی دانـست
کـه افـسردگـی ِ مـن
بــا خــوردن ِ قـــرص
درمـان نـمیـشود ,
مــــن
“عـشــق” مـیـخـواســتم . . .
آرزوهـایم را گـذاشتـم در کـوزه
بـا آبـش قـرص هـای اعـصابم را مـیـخورم…!